هانا هانا ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

هستي وهاناي مامان

تحمل دریا

هستي وهاناي عزيز من وباباي تصميم داشتيم كه  تعطيلي عيد غدير رو جايي ببريمتون كه حسابي بهتون خوش بگذره وبا توجه به اينكه چهارشنبه هم معلم هستي، خانم نيكخواه ميرفت تهران وكلاس هستي تق لق بود شنبه هم كه عيد غدير ،فرصت  چهار روزه اي داشتيم بالاخره تصميم گرفتيم البته با نظر هستي كه بريم بندرعباس كه شما ها تني به آب بزنند وهاناخانم از ديدن آبا و آب بازي لذت ببره براي اينكه بيشتر بهتون خوش بگذاره پيشنهاد داديم مامان سيمين وبابا پايدار با ما بيايند هفته قبل هم چون خاله مرضيه نبود ما مزاحم مامان سيمين شده بوديم واومده بودن پيش شما رفسنجان وبابا پايدار چون حال ندار بود پيش خاله آزاده مونده بودن براي همين گفتيم با ما بيايند تا براشون تنوعي با...
20 آبان 1391

تعطيلات عيد فطر 91

امسال تعطيلات عيد فطرتوي تقويم  دو روزبود وبراي كارمندان مثل ما اون هم توي تابستان كه مدرسه ها تعطيل، عالي بود. باباي قول  مسافرت رفتن رو داده بود اما يه كم اذيتمون كرد خاله آزاده اينها ميخواستن برن آنتاليا من هم به باباي پيشنهاد دادم كه با هم بريم ولي مورد موافقت قرار نگرفت واصرار بابا رفتن به نرفته هاي ايران بود اون هم با ماشين كه من مخالفت كردم رانندگي توي جاده اون هم  مسير طولاني با بچه كوچك(هانا) سخت بود بالاخره با توافق همه تصميم گرفتيم بريم تهران چون بابا هم كار اداري داشت وتوي اين ايام هم  تهران خلوت مي شود گفتيم ميريم هم گشتي ميزنيم هم خريدي ميكنيم هم بابا به كارش ميرسه بليط رفت وبرگشت گرفتيم شنبه 28 مرداد رفت و...
5 شهريور 1391
1